پنجشنبه 1391/10/21 03:38
نظرات ()
بالاخره به عراق سفر کردم. سفر را به بهانه اربعین حسینی رفتم اما قصدم فقط اربعین نبود. میخواستم با زندگی مردمی که سالها تحت فرمان یک دیکتاتور خونخوار زندگی کردند آشنا شوم و از نزدیک ببینم سبعیت صدام و خانوادهاش چه بر آنها آورده؛ شهرها و خیابانها و امکانات رفاهیشان در چه وضعی است و یک دهه پس از «سقوط»، حاکمان جدید چه گلی به سر مردم زدهاند.
امّا انبوه زائرانی که میخواستند روز چهلم شهادت امام سومشان را در کربلا باشند آنقدر زیاد بود که نتوانستم به تمام اهدافم برسم ولی همین جمعیت میلیونی توجه من را به تغییر هنگفتی که در حال رخ دادن در منطقه است سوق داد. ملتی در حال بیدار شدن و شناخت توان خود است. بیدلیل نبوده که شیخهای منطقه و وهابیها آنقدر پول خرج میکنند تا ترس و ناامنی را در عراق دامن بزنند. در عراق آن قدر شیعه دیدم که باورم نمیشد این همه سال صدام توانسته باشد آنها را دور از همه چیز نگه دارد و از ابراز احساسات مذهبیشان جلوگیری کند. شک ندارم که وقتی صدام اعدام شد هیچ کس در روی کرهی زمین به ناراحتی وهابیها نبود. صدام با کشتار وسیع شیعیان و ایجاد جو اختناق عجیب و غریب توانسته بود آنچنان ترسی در مردم ایجاد کند که هیچ کس حتی جرأت ابراز مذهب نداشته باشد چه برسد به تبلیغ آن.
حالا اما باید باشید و ببینید... حرکتی در جریان است... بنیان جدیدی در حال شکلگیری است. اگر استراتژیستها این توان بالقوه را به موقع درک نکنند از قافله عقب خواهند ماند. هر ساله چندصدهزار زائر به جمعیت سال پیش اضافه میشود و توان تروریستها برای ترساندن آنها کمتر. توانی که مذهب در جذب معتقدان دارد و موجی که میتواند بیافریند امروزه نه تنها کم نشده بلکه به نظر میرسد تبدیل به عاملی تعیینکننده شدهاست. حداقل در مورد خاورمیانه که این طور به نظر میرسد. شاید اگر این زائران شیعه نبودند و کسی که به زیارت قبرش میروند حسین نبود پیشبینی من برای تبدیل شدن این منطقه به قطب توجهات سیاستمداران بسیار دور از ذهن مینمود. هر چند که قبول دارم خیلی از زائران به منظور برآوردن حاجات و آرزوهایشان رنج فرسنگها راه را به جان میخرند اما بسیاری از آنها را دیدم که نه برای نیل به حاجات و دعا برای خانوادهشان بلکه برای آن آمده بودند که نشان دهند همچنان هستند و فرهنگشان همچنان زنده است. انگار آمده بودند که اتفاقاً با جمعیت زیادشان به دشمنان تاریخیشان در منطقه و دشمنان جدیدشان در آن سوی دریاها بگویند: هیهات من الذله. پرچمهای بحرین که در کنار پرچمهای مذهبی روی سر عزادران موج میخوردند این ادعا را ثابت میکنند.
مطمئناً کسی که بتواند حمایت این ملت عظیم را بهدست آورد میتواند تغییرات بزرگی ایجاد کند. هیچ کس نیست که نداند ایران چه تأثیر بزرگی میتواند در حرکتهای این مردم داشته باشد. عمق روابط مذهبی ما با این ملت آنقدر زیاد است که بهترین فرصت را در اختیارمان میگذارد تا از فرصتهایمان استفاده کنیم و نه تنها هر چه در طول حاکمیت آن دیوانهی قاتل بر عراق از دست دادهایم به دست آوریم بلکه مرزهای معنوی خود را تا سر حد کشورهایی ببریم که امنیت ما را بر نمیتابند.
در پستهای بعدی بیشتر در مورد سفرم خواهم نوشت. این را از آن بابت نوشتم که تأثیر حضور میلیونی مردم را بر خود نشان داده باشم.
امّا انبوه زائرانی که میخواستند روز چهلم شهادت امام سومشان را در کربلا باشند آنقدر زیاد بود که نتوانستم به تمام اهدافم برسم ولی همین جمعیت میلیونی توجه من را به تغییر هنگفتی که در حال رخ دادن در منطقه است سوق داد. ملتی در حال بیدار شدن و شناخت توان خود است. بیدلیل نبوده که شیخهای منطقه و وهابیها آنقدر پول خرج میکنند تا ترس و ناامنی را در عراق دامن بزنند. در عراق آن قدر شیعه دیدم که باورم نمیشد این همه سال صدام توانسته باشد آنها را دور از همه چیز نگه دارد و از ابراز احساسات مذهبیشان جلوگیری کند. شک ندارم که وقتی صدام اعدام شد هیچ کس در روی کرهی زمین به ناراحتی وهابیها نبود. صدام با کشتار وسیع شیعیان و ایجاد جو اختناق عجیب و غریب توانسته بود آنچنان ترسی در مردم ایجاد کند که هیچ کس حتی جرأت ابراز مذهب نداشته باشد چه برسد به تبلیغ آن.
حالا اما باید باشید و ببینید... حرکتی در جریان است... بنیان جدیدی در حال شکلگیری است. اگر استراتژیستها این توان بالقوه را به موقع درک نکنند از قافله عقب خواهند ماند. هر ساله چندصدهزار زائر به جمعیت سال پیش اضافه میشود و توان تروریستها برای ترساندن آنها کمتر. توانی که مذهب در جذب معتقدان دارد و موجی که میتواند بیافریند امروزه نه تنها کم نشده بلکه به نظر میرسد تبدیل به عاملی تعیینکننده شدهاست. حداقل در مورد خاورمیانه که این طور به نظر میرسد. شاید اگر این زائران شیعه نبودند و کسی که به زیارت قبرش میروند حسین نبود پیشبینی من برای تبدیل شدن این منطقه به قطب توجهات سیاستمداران بسیار دور از ذهن مینمود. هر چند که قبول دارم خیلی از زائران به منظور برآوردن حاجات و آرزوهایشان رنج فرسنگها راه را به جان میخرند اما بسیاری از آنها را دیدم که نه برای نیل به حاجات و دعا برای خانوادهشان بلکه برای آن آمده بودند که نشان دهند همچنان هستند و فرهنگشان همچنان زنده است. انگار آمده بودند که اتفاقاً با جمعیت زیادشان به دشمنان تاریخیشان در منطقه و دشمنان جدیدشان در آن سوی دریاها بگویند: هیهات من الذله. پرچمهای بحرین که در کنار پرچمهای مذهبی روی سر عزادران موج میخوردند این ادعا را ثابت میکنند.
مطمئناً کسی که بتواند حمایت این ملت عظیم را بهدست آورد میتواند تغییرات بزرگی ایجاد کند. هیچ کس نیست که نداند ایران چه تأثیر بزرگی میتواند در حرکتهای این مردم داشته باشد. عمق روابط مذهبی ما با این ملت آنقدر زیاد است که بهترین فرصت را در اختیارمان میگذارد تا از فرصتهایمان استفاده کنیم و نه تنها هر چه در طول حاکمیت آن دیوانهی قاتل بر عراق از دست دادهایم به دست آوریم بلکه مرزهای معنوی خود را تا سر حد کشورهایی ببریم که امنیت ما را بر نمیتابند.
در پستهای بعدی بیشتر در مورد سفرم خواهم نوشت. این را از آن بابت نوشتم که تأثیر حضور میلیونی مردم را بر خود نشان داده باشم.